دلایلی از آیات و روایات در اثبات ولایت تکوینی؛ ولایت تکوینی به معنی داشتن علم و قدرت خارقالعاده و قدرت دخل و تصرف در طبیعت و انواع مختلف اداره و دگرگونی در عالم هستی، از ویژگیها و شئون خداوند متعال است که در آن هیچ همتا و شریک ندارد. این امر عقلی، مقتضای کمال مطلقبودن حق، واجبالوجودی او و فقر کامل ممکنالوجود و ماسوی است. به علاوه آیات قرآن که دربارۀ ولایت تکوینی خداوند متعال صراحت کامل دارند.
دلایلی از آیات و روایات در اثبات ولایت تکوینی؛
یکی از موضوعات مهم در مباحث امامت، موضوع ولایت تکوینی است.
ولایت تکوینی به معنی داشتن علم و قدرت خارقالعاده و قدرت دخل و تصرف در طبیعت و انواع مختلف اداره و دگرگونی در عالم هستی، از ویژگیها و شئون خداوند متعال است که در آن هیچ همتا و شریک ندارد. این امر عقلی، مقتضای کمال مطلقبودن حق، واجبالوجودی او و فقر کامل ممکنالوجود و ماسوی است. به علاوه آیات قرآن که دربارۀ ولایت تکوینی خداوند متعال صراحت کامل دارند.
با این بیان، در کنار خداوند هیچ موجودی به عنوان رقیب یا مددکار، عقلا قابل تصور نیست. همچنین عقلاً امکان ندارد کار تدبیر و ادارۀ عالم، به موجودی واگذار شده باشد، چون مفهوم این امر تفویض و واگذاری است که با واجبالوجودی حضرت حق ناسازگار است.
اما در درون حاکمیت خداوند و در حوزۀ ادارۀ مطلق و ولایت بی چون و چرای او، برخی از موجودات مانند فرشتگان و انسان از گونههایی ولایت و آزادی - بر حسب ضرورت و حکمت الهی - برخوردارند. این امر نیز ولایت تکوینی است اما به طور غیر مستقل، ناگسسته از خدا و به اذن و فرمان او.
بنابراین میتوان اظهار داشت، عقلاً و شرعاً امکان دارد که خداوند به خواص از بندگانش، از فرشته و انسان، به جهت اظهار نعمت و علو شأن، یا تأیید آنان و اتمام حجت بر دیگران و یا مصالح دیگر، ولایت و قدرت تصرف بر کائنات و یا مأموریتهای خاصی چون تدبیر امور، عطا کند تا در مواردی که فقط مأمور هستند، وظیفۀ خود را انجام دهند و در موارد دیگر بر حسب مصالح و جهات ثانوی که در داخل نظام کائنات پیش میآید، بر طبق آن مصلحت تصرفاتی بنمایند. یا اینکه خداوند، کائنات را مطیع و فرمانبردار آنها قرار دهد تا بر حسب اقتضا و مصلحت، اجازۀ هر تصرفی را داشته باشند که این امر با مشیت الهی منافاتی ندارد و از آن به معجزه تعبیر شده است.
در مورد امکان دخالت و تصرف بر کائنات یعنی داشتن ولایت تکوینی ملائکه و انسان، آیات و روایات بیشماری وجود دارد که برای شروع بحث به سه دسته از آنها به عنوان شاهد مثال اشاره میکنیم:
- افعال خداوند مانند: خلق، رزق، اماته، احیا و سایر اسماء و صفات الهی، گاهی با واسطه انجام میگیرد و در این صورت آن افعال به واسطهها نیز مستند میگردد.
قرآن در مورد ولایت تکوینی ملائکه و تدبیر امور جهان توسط آنها میفرماید:
﴿اَلذِینَ تَتَوَفاهُمُ المَلائِکَهُ طَیّبیِن﴾
آنان که فرشتۀ پاکیزه از شرک (مأموران رحمت الهی ) قبض روحشان کنند.
﴿فَالمُدَبِراتِ اَمراً﴾
قسم به فرشتگانی که به فرمان حق به تدبیر نظام خلق میکوشند.
جبرئیل مأمور و امین وحی خداست. عزرائیل مأمور قبض ارواح است. ملائکه تدبیر امور و ملائکه تقسیم امور و .....
این آیات و آیاتی از این دست بیان میدارد که عدّهای تحت فرمان خداوند و به اذن او، تدبیر امور جهان را به عهده دارند به این دلیل که "اَبَی اللهُ اَن یَجریَ الاُمُورَ اِلّا بِاَسبَابِهَا"
خداوند و شأن خداوندی برتر از این است که در تمامی امور خلقت، بدون واسطه دخالت داشته باشد.
- از روایاتی که در تفسیر این آیات آمده، استفاده میشود که مقداری از امر تدبیر نیز در اختیار بشر قرار داده شده و قرآن ولایت تکوینی را در مورد افراد خاص پذیرفته است.
نمونۀ آن داستان دیدار حضرت موسی (علیهالسلام) با آن بندۀ خالص خداست که در سورۀ کهف به تفصیل، شرح این واقعه بیان شده است. در این سوره آمده که آن بندۀ مورد تأیید خداوند، مأموریتهای ویژهای همانند مأموریتهای ملائکه دارد. گاهی کارهای مورد سؤال حضرت موسی (علیهالسلام) را به خودش نسبت میدهد و میگوید: ﴿فأرَدتُ اَن اَعِیبَهَا﴾
خواستم آن کشتی را ناقص کنم و گاهی فعل را به خداوند نسبت داده و میگوید: ﴿وَ اَرادَ رَبّکَ﴾
معجزات فراوان حضرت عیسی (علیهالسلام) نمونۀ بسیار خوبی برای این مطلب است.
افعال خدایی که حضرت عیسی آن را به خود - امّا به اذن خداوند- نسبت میدهد، مانند: زنده کردن مردگان و دادن خبرهای غیبی و شفا دادن بیماران و...
- خداوند در قرآن کریم بیان میدارد که همۀ موجودات عالم را مسخّر انسان قرار داده است. امّا در مورد تسلّطی که حضرت داوود (علیهالسلام) بر کوهها و پرندگان دارد و همه به فرمان او بودند، و سلطنتی که خداوند به ایشان عطا نموده بود، در تمام عالم بی سابقه است.
نمونۀ دیگر در سورۀ نمل در داستان حضرت سلیمان (علیهالسلام) است که یکی از وزراء او، تخت بلقیس را در چشم به هم زدنی نزد او حاضر میکند.
بعضی از روایات و تفاسیر اشاره دارند: "علمی که آصف وزیر حضرت سلیمان (ع) آنرا دارا بوده، علم به یک حرف از حروف اسم اعظم بوده که شخص بر اساس آن میتواند کارهایی انجام دهد که خرق عادت شمرده میشود."
البته باید اذعان داشت این علم و سایر کمالاتی که به پیامبران بزرگ الهی، رسول گرامی اسلام و ائمه (علیهمالسلام) داده شده، همه از جانب خداوند متعال است و آنها از ذات خود هیچ ندارند. البته باید اذعان داشت که این افراد اهلیت و قابلیتی داشتهاند که مستحق چنین لطف عظیمی از جانب خداوند شدهاند. در نتیجه ولایت بر تصرف در کائنات با علمی همچون علم "من عنده علم من الکتاب" برای انبیاء و اولیاء بخصوص رسول اکرم و ائمه اطهار که افضل و اعلم خلق خدا هستند ثابت و مسلم است همانگونه که در بعضی از امور ملائکه به اذن خدا دخالت دارند. مثلا جبرئیل مامور و امین وحی خداست یا عزرائیل مامور قبض روح است و یا ملائکه مدبرات و ملائکه مقسمات هستند. ظاهرا مناصبی که ملائکه دارند به آنها اختصاص دارد و اجراء و انفاذ مشیت الهی به آنها واگذار شده است. در عین حال میتوان گفت که ملائکه در تقدیر الهی جزء اعوان و انصار اولیاء و مأموران آنها هستند.
پیامبر به علی(علیهالسلام) فرمود: "یا علی خداوند به تو فضیلتهایی عنایت فرموده از جمله آن که دردها و مرضها را مطیع و فرمانبردار تو قرار داده است."
در وقایع تاریخی و احادیث متواتر، تصرفات حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) به عنوان معجزه و نیز ائمه اطهار (علیهالسلام)مسلم شناخته شده است. علاوه بر اینکه بیان میدارند خداوند همۀ اشیاء عالم را مسخر فرمان پیامبر و امام قرار داده است. ما در این مقاله قصد داریم به چند سوال در همین زمینه که مرتبط با ولایت تکوینی امام (علیهالسلام) است، پاسخ دهیم.
ادامه دارد ...
نظرات شما عزیزان: